سیف فرغانی
هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد.
هم رونق زمان شما نیز بگذرد.
این بوم محنت از پی آن تا کند خراب
بر دولت آشیان شما نیز بگذرد.
باد خزان نکبت ایام ناگهان
بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد.
آب اجل - که هست گلوگیر خاص و عام -
بر حلق و بر دهان شما نیز بگذرد.
ای تیغ تان چو نیزه برای ستم دراز
این تیزی سنان شما نیز بگذرد.
چون داد عادلان به جهان در بقا نکرد
بیداد ظالمان شما نیز بگذرد.
در مملکت، چو غرش شیران گذشت و رفت
این عوعوی سگان شما نیز بگذرد.
آن کس که اسپ داشت، غبارش فرو نشست
گرد سم خران شما نیز بگذرد.
بادی - که در زمانه بسی شمع ها بکشت -
هم بر چراغدان شما نیز بگذرد.
زین کاروانسرای بسی کاروان گذشت
ناچار کاروان شما نیز بگذرد.
ای مفتخر به طالع مسعود خویشتن
تاثیر اختران شما نیز بگذرد.
این نوبت از کسان به شما ناکسان رسید
نوبت ز ناکسان شما نیز بگذرد.
بیش از دو روز نبود از آن دگر کسان
بعد از دو روز از آن شما نیز بگذرد.
بر تیر جورتان ز تحمل سپر کنیم
تا سختی کمان شما نیز بگذرد.
در باغ دولت دگران بود مدتی
این گل ز گلستان شما نیز بگذرد.
آبی ست ایستاده در این خانه مال و جاه
این آفتاب ناروان شما نیز بگذرد.
ای تو رمه سپرده به چوپان گرگ طمع
این گرگی شبان شما نیز بگذرد.
پیل فنا - که شاه بقا مات حکم اوست
هم بر پیادگان شما نیز بگذرد.
ای دوست! خواهم که به نیکی دعای سیف،
یک روز بر زبان شما نیز بگذرد.
- ۹۵/۰۴/۲۰