دستخون

...

تمام عمر به دنبال گشتمت
تمام عمر
دریغا..
آنگاه یافتمت که قطره قطره
از میان انگشتانم
بر زمین چکیده بودی..

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۵/۰۱/۲۷
    نه
محبوب ترین مطالب

خواب2

جمعه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۹:۱۱ ب.ظ

خونمون یه جای قدیمی بود.. روی همه وسایلمون خاک بود.. خونمون هم پر از مهمون.. سمت هر وسیله ای می رفتم پر از حشرات عجیب و غریب بود(از همونایی که  ازشون عکس میگرفتی و میگفتیم چقدر عجیبن) صدات کردم که منو از شر حشره ها خلاص کنی که کل زندگیمونو گرفتن اما تو هم کاری نکردی.. صبح که بیدار شدم ترسیده بودم.. از جون زندگی ما چی میخوان؟ میترسم از افسون و نیرنگ قلب های پر کینه ای که به زندگیم چشم دوختن..

شبش اون اتفاق افتاد.. 

  • Asma Za

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی