تغییر بزرگ
می گفت برای داشتن آینده بهتر و بدون درد و رنج باید از لحظه شروع کرد .. باید از همین جا، مسیر درست و اخلاقی رو انتخاب کنی..
اومدم نشستم به همه چیزهایی که تو این سالها بهشون خواه یا ناخواه آلوده شدم فکر کردم.. به همه آلودگی های ذهنیم.. آلودگی های زبانیم.. دیدم بی هوا در من رسوخ کردن و وارد ناخوداگاهم شدن طوری که بدون لحظه ای مکث به زبونم میان یا تو رفتارم تبدیل به فعل میشن.
فکر کردم باید با چند تا چله به خودم یاداوری کنم که بیشتر درد و رنجم از خودم به خودم رسیده..
اول شروع کردم و حقایقی رو که قابل گفتن بود به آدمهایی که باید، گفتم.
سخت بود اما شدنی..
بعد هم با خودم قرار گذاشتم که تا اونجایی که درتوانمه با آدمها صادق باشم و با دروغ یا پنهان کاری حقی رو ازشون نگیرم..
با خودم قرار گذاشتم دیگه با غیبت دیگری خودم رو آلوده نکنم و تا میتونم تمرین کنم که تو اون موقعیت قرار نگیرم.
چند روزه به معنای حقیقی به زندگی برگشتم و دلیل زنده بودنم رو خوب فهمیدم.
* امروز اولین روز این چله س.
- ۹۵/۰۱/۲۷