بیا بریم از این شهر
سه شنبه, ۳ فروردين ۱۳۹۵، ۰۲:۳۷ ق.ظ
"بیا بریم.. بیا از این شهر بریم.. میریم یه زیر پله اجاره میکنیم که هم توش زندگی کنیم هم توش کتاب بفروشیم.. کتابای نایاب و دستنویس تو پستو.. کتابای درسی و کمک درسی و رمانای بازاری جلوی ویترین.. یه روز من میرم دانشگاه و مغازمونو تو میچرخونی و یه روز تو میری و من کتاب میفروشم ، شبا هم تا خود صبح در مورد اتمها و زیر اتمها حرف میزنیم و اینکه کهکشان چقدر کوچیکه و ما یه وقتی قبل بیگ بنگ تو یه سیاهچاله بودیم.. "
این حرفا.. این حرفا رو کی زد؟ کجا شنیده بودم؟ تو این زندگی م بود یا زندگی های قبلی؟ چرا صداش پیچیده توی گوشم؟ چرا خیلی وقته کسی بهم نگفته بیا بریم.. بیا بریم از این شهر..
- ۹۵/۰۱/۰۳